جمعه، آبان ۲۷، ۱۳۹۰

38

مبحث بیماری های ژنتیکی است و من از نفهمیدن دریغ ندارم.در این زمینه ها من آدم بی دریغی ام تحقیقن.دوست داشتم اینطور نباشد و همه از اینکه من انقدر با ذکاوتم حرصشان بگیرد و مورچه گازشان بگیرد و الی آخر.مادرم افتخار کند،برادرم پز بدهد که اگر خواهرهای شما دافَند خواهرِ من هم خرفهم است.لیکن اینطوری نیست عزیزم.من هستم و یک دنیای پیش رو در آستانه ی چسیدنِ مخم و بیماری های ژنتیکی که حداقل اگر یکی شان را داشتم حس متفاوت بودن را تجربه می کردم.این ها دری وری است، شرمنده م.

هیچ نظری موجود نیست: