سه‌شنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۰

28-؟

موضوع آن روز کلاس زبان چُنین بود که دوست می دارید در شهر زندگی کنید یا در روستا آیا؟و همه پاسخ دادند روستا مشخصاً!لیکن من با اعتماد به نفس،چیز بلند کردم و پاسخ دادم شهر چون تفریحات بالاست.و همه از من خواستند توضیح دهم راجع به این تفریحات و من در آن لحظه ی خاص گُه گیجه گرفتم و بقیه به کمکم آمدند."پارتی مثلا؟" میم:پارتی؟من که پارتی نمی روم. "سینما؟" میم:ها؟ "استخر؟کوه؟خانه ی دوستان؟دوی با مانع؟کلاس نقاشی؟کاراته؟قلاب بافی؟منبت چیزی؟" میم:نه،من همیشه خانه ام:|
برای مادرم خالی بستم که کلاس امروز کنسل است.نمی روم.نمی توانم به کسی پاسخ گو باشم،ابداً!

هیچ نظری موجود نیست: