جمعه، تیر ۱۷، ۱۳۹۰

26-بی شک

مادرم رفته بوده میهمانی.پدرم نیز،برادرم ایضا.از قضا همه رفته اند خانه پسر خاله ام.الآن برگشته اند.همه با هم قهرند.چون بعضی ها به مادرم پول نداده بوده برای پسرخاله کادو بخرد.بعضی ها همیشه در خانه ما پدرم است.چون nickname با کلاسی است.nickname من و برادرم غالباً از روی حیات وحش اقتباس می شود.برای این است که عرض می کنم بعضی ها همیشه پدر است.از آن ور برادر سرِ مادر داد زده که سر پدر داد نزند،چون مردم فکر می کنند ما خریم.و بدینسان همه با هم متارکه کرده اند.سوغاتی های خاله را باز می کنیم.یک تروال داخل هر کدام جاساز شده.میم خجالت می کشد،برادر-میم نیز،بعضی ها ایضاً.لذا خیلی آشتی جویانه از مادر می پرسد مرغِ غذایش کدام گوری است؟و مادر آشتی جویانه پاسخ می دهد سر پلِ صراط.بی خود نیست من این ترم شاگرد اول می شوم،فضا فضای مناسبی است،بی شک.

۲ نظر:

jhm گفت...

چه فضای آشنایی....

نیم تنه گفت...

:))
تو خونه ی ما یک "این" برای اشاره به پدرم کافیه. مثلا: این باز در فلان جا رو باز گذاشت؟ باز این رفت فلان حرفو زد و ...