پنجشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۰

25-...

من آدمی هستم که از سر تنهایی زنگ می زنم به ایرانسل خودم و آهنگ پیشوازم را گوش می دهم.پسرها فکر می کنند اگر دوستان قزمیتشان را به من بیندازند،حال من بهتر می شود.من کسی را ندارم،دایی ام ارث خواهرانش را بالا کشیده،خواهرانش که خاله های من باشند پوچَند.عمه هایم چادری اند و نماز می خوانند،من نه چادری ام نه نماز می خوانم،عمو هایم مداح اهل بیتند و  از منظر من مداح ها گهِ سگ هستند،پدرم در سن 60 سالگی هنوز شب به شب پوشکِ خواهر برادرهای گنده بکِ از مادر سوای من را عوض می کند،که آخر بیایند به مادر من بگویند چرا این ریختی شده پدر ما؟و وقتی بروند مادر بگوید سگِ اصحاب کهف در حلقومتان.اینطوری هاست.آن وقت چرا کسی فکر می کند حال من را یک پسرِ مغز اجاره ای درست می کند؟من آدمی هستم که از سر تنهایی زنگ می زنم به ایرانسلم و آهنگ پیشوازم را گوش می دهم،چرا فکر می کنید من درست بشو هستم؟

هیچ نظری موجود نیست: